بالاتر از آسمان جایی نیست
آخر قصه مان را همان اول لو دادند؛ همان جایی که گفتند: یکی بود کی نبود
من در آئینه رخ خود دیدم و به تو حق دادم آه.... می بینم می بینم تو به اندازه تنهایی من خوشبختی من به اندازه زیبایی تو غمگینم چه امید عبثی! من چه دارم که تو را درخور؟ هیچ... من چه دارم که سزاوار تو؟ هیچ... تو همه هستی من هستی تو همه زندگی من هستی تو چه کم داری؟ هیچ... تو چه داری؟ همه چیز.
نظرات شما عزیزان:
آخرين مطالب
Design By : Pichak |